شاید فکر کنیم که زندگی کردن نیازی به مهارت ندارد و
همه ما ذاتا میدانیم چگونه زندگی کنیم، اما اگر این طور
بود هیچ مشکلی را در زندگی زناشویی خود تجربه نمیکردیم در
صورتی که هر کدام از ما در زندگی دچار مشکلات کوچک و بزرگی
هستیم که نمیدانیم چگونه به وجود آمدهاند و چگونه میتوانیم
آنها را برطرف کنیم. وقتی بدانیم مشکلات از کجا آغاز میشوند
و چگونه ادامه مییابند و بزرگ میشوند، میتوانیم جلوی
آنها را بگیریم و وقتی بدانیم که یک زندگی بدون مشکل چه
مزیتهایی دارد آن وقت قبل از هر چیز درصدد یادگیری مهارتهای
زندگی برمیآییم.
دکتر اصغر فروعالدین عدل، روانشناس و خانواده درمانگر،
اهمیت داشتن جو مناسب خانوادگی را در ۳ نکته بیان میکند،
اولین نکته بهداشت روانی زن و شوهر است، وقتی روابط
زناشویی بهبود پیدا کند زن و شوهر هم از لحاظ روانی وضعیت
مناسبی دارند، اما اگر این روابط خدشهدار شود، زن و شوهر
نیز از آرامش درونی برخوردار نیستند و به اصطلاح در محل
کار خود تمرکز لازم را ندارند.
دومین نکته سلامت روانی فرزندان در محیطی سالم و صمیمی است،
وقتی بچهها شاهد روابط خوب و صمیمی والدینشان هستند هم
الگوبرداریهای مناسب و هم فضای صمیمی را تجربه میکنند و
احساس امنیتی که برای رشد لازم دارند را از خانواده میگیرند
و در آینده نیز با همسران خود روابط مناسبی خواهند داشت.
عدل میگوید: سومین نکته این است که ما وقتی در زندگی
زناشویی روابط خوبی با همسرمان داریم، میتوانیم انرژی خود
را ذخیره و صرف کارهای مثبت دیگر کنیم، زن و شوهرهایی که
با هم تنشهای زیادی دارند تمام وقتشان را صرف همین مسائل
میکنند و انرژی برای کارهای دیگر مثل مطالعه یا پرداختن
به علایق و رشد کردن ندارند.
اکنون که اهمیت داشتن یک خانواده صمیمی و دور از مشکل
برایمان روشن شد، خوب است به دنبال ریشه مشکلات بگردیم و
بفهمیم که از کجا نشات میگیرند.
دکتر عدل میگوید، ریشه بسیاری از مشکلات ما در زندگی
زناشویی افکار غیرمنطقی است که بین زن و شوهر رواج دارد و
این افکار رفتارهای غلط ما را در پی دارد که نهایتا بروز
مشکلات زناشویی نتیجه آنهاست.
©
افکار غیرمنطقی: دیواری بین زن و شوهر
دکتر عدل افکار غیر منطقی را این گونه برمیشمرد:
۱ ـ همه باید مرا تایید کنند و دوستم داشته باشند. مثلا
همسرم بیشتر از این که به خودش فکر کند، باید به من فکر
کند.
۲ ـ من باید فردی باکفایت و باهوش باشم و در همه جنبههای ازدواج به بهترین شکل عمل کنم. باید بدانیم که هیچ کس کامل نیست و اگر ما این گونه فکر کنیم به هر حال یک جا ممکن است در زندگی درست عمل نکنیم و آن وقت است که احساس بیکفایتی و این که همسر خوبی نیستیم ما را میآزارد.
۳ ـ کار اشتباه باید بشدت تنبیه شود و باید کارهای اشتباه همسرم را تلافی کنم. کسانی که این گونه فکر میکنند میخواهند همسرشان را آن طور که دوست دارند اصلاح کنند که هیچ گاه نیز نمیتوانند، چراکه این روش نتیجه عکس میدهد.
۴ ـ هرگاه همسرم کاری را اشتباه انجام دهد او را سرزنش میکنم. سرزنش بزرگترین آسیبها را به زندگی مشترک وارد میآورد.
۵ ـ همسرم باید بداند که من چه میخواهم و خواستههایم را به او نمیگویم. بعضیها فکر میکنند اگر خواستههایشان را به همسرشان بگویند از ارزش آن کم میشود و دیگر فایدهای ندارد. باید خواستهها را گفت بویژه مردها معمولا خواستههای زنان را نمیدانند.
۶ـ اگر همه چیز وفق مراد من پیش نرود، فاجعه است و آنچه
میخواهم از همه چیز مهمتر است. با این باور هیچ گاه
توقعاتمان برآورده نشده و رنجشها روی هم انباشته میشود.
ریشه بسیاری از مشکلات ما در زندگی مشترک، افکار غیرمنطقی
است که بین زن و شوهر رواج دارد
۷ ـ نکند زندگی زناشوییام در خطر قرار گیرد و من و همسرم با شکست روبهرو شویم. ترسیدن از آینده میتواند آینده را خراب کند و وقتی راجع به مسالهای تفکرات منفی وجود داشته باشد ناخودآگاه درست پیش نخواهد رفت. لزومی ندارد که وقتی اتفاق بدی نیفتاده است ما از ترس آن اتفاق زندگی خود را تلخ کنیم.
عدل میگوید این تفکرات غیرمنطقی میتواند ضربههای سهمگینی به زندگی وارد کند، اما اگر بتوان آنان را با افکار منطقی جایگزین کرد هم خودمان راحتتر زندگی میکنیم و هم همسرمان.
©
چگونه زندگی زناشویی خود را تباه کنیم
وقتی میدانید چه چیزهایی میتواند شما را مریض کند از
آنها اجتناب میکنید مثلا میدانید که اگر در سرما لباس
کافی نپوشید سرما میخورید. حال اگر بدانید که یک زندگی
مشترک چگونه آسیب میبیند و به پایان میرسد میتوانید
جلوی این اتفاق را بگیرید و نگذارید که زندگی زناشوییتان
تباه شود. دکتر عدل میگوید اگر میخواهید زندگی زناشوییتان
را تباه کنید، باید به موارد زیر عمل کنید.
۱ ـ به تنها چیزی که اهمیت میدهید خواستههای خودتان باشد و به خواستههای طرف مقابل خود فکر نکنید.
۲ ـ در هر موردی شما از همسرتان بیشتر میفهمید. در همه موارد خود را عقل کل بدانید و همسرتان را نادان فرض کنید.
۳ ـ فقط به احساسات خود اهمیت دهید و احساسات همسرتان را نبینید. مثلا ناراحتی شما خیلی مهمتر از ناراحتی همسرتان باشد.
۴ ـ در هر جمعی ایرادات همسر خود را بگویید. در جمع به همسرتان احترام نگذارید و دایم او را مورد تمسخر قرار دهید.
۵ ـ هرگز به اشتباهاتتان اقرار نکنید و معذرت نخواهید.
۶ ـ هر چیزی را حسابی بزرگ کنید و از هر اتفاق کوچکی فاجعه بیافرینید.
۷ ـ از همسرتان توقع هدایای گرانبها داشته باشید و ارزش هر چیز را با قیمت آن بسنجید.
۸ ـ هرگز از همسرتان تشکر نکنید و هر کاری که او انجام میدهد را پای وظیفه قرار دهید و کارهای خود را بزرگ ببینید.
۹ ـ دائما همسرتان را با دیگران مقایسه کنید و به او بگویید که دیگران از او بهترند.
۱۰ ـ فقط از خودتان حرف بزنید و اصلا از احوال همسرتان باخبر نشوید.
۱۱ ـ از هر جا ناراحتید سر همسرتان خالی کنید و دلیلش را هم به او نگویید.
۱۲ ـ خانواده همسرتان را مسخره کنید و از آنها ایراد بگیرید.
۱۳ ـ عشقورزی نکنید و احساسات مثبت خود را به همسرتان منتقل نکنید.
۱۴ ـ هرگز به همسرتان نگویید دوستت دارم.
۱۵ ـ مرتب بکوشید همسرتان را تغییر دهید. از لباس پوشیدن و حرف زدن تا شخصیت و رفتارش را مورد انتقاد قرار دهید و بخواهید که تغییر کند و آن طور که شما دوست دارید باشد.
۱۶ ـ از همسرتان توقع داشته باشید که از نظر ظاهر، تیپ، اندام و… مثل هنرپیشهها باشد.
۱۷ ـ همیشه با بدترین سر و وضع بگردید و تا میتوانید نجوش و بداخلاق باشید.
۱۸ ـ دائما حسادت کنید و همسرتان را فقط برای خود بخواهید و او را از دوستان و خانواده و آشنایانش برانید.
۱۹ ـ با خانواده همسرتان وارد روابط مالی شوید.
۲۰ ـ وانمود کنید که از نظر ظاهر و تیپ گرفته تا اخلاق، رفتار، خانواده و… از همسرتان برتر هستید.
۲۱ ـ کاملا همسرتان را زیر سلطه خود بگیرید و نگذارید نفس بکشد.
۲۲ ـ سراغ علایق همسرتان نروید. هرچه همسرتان دوست دارد مورد انتقاد قرار دهید.
۲۳ ـ سر هر مساله کوچکی دعوا راه بیندازید و جر و بحث کنید.
عدل میافزاید، اگر دقت کنید خواهید دید که هر کدام از ما دچار یک یا چند مورد از این اشتباهات میشویم و وقتی با مشکلات روبهرو شدیم دنبال دلیل میگردیم در حالی که دلیلش خود ما بودهایم.
حال اگر میخواهید زندگی زناشوییتان عاری از مشکلات شود به خودتان مراجعه کنید و افکار غیرمنطقی و رفتارهای غلط را در خود حذف کنید و آن گاه شاهد بهتر شدن زندگی باشید.